بصائر
بصائر

بصائر

کلاف پیچیدۀ بازیهای خاورمیانه/ ترکها تا کجا ایران را همراهی می‌کنند؟

روزنامه مصری الاهرام در مقاله ای به قلم دکتر محمد السعید ادریس عضو و رئیس واحد مطالعات منطقه عربی و خاورمیانه مرکز مطالعات راهبردی و سیاسی الاهرام با عنوان «تبعات بعد از اجلاس ریاض» با اشاره به وقوع برخی تغییر و تحولات داغ در سه هفته گذشته در سطوح عربی و منطقه ای با تبعات مستقیم بر توازنات منطقه ای و دربردارنده شاخص هایی از قطب بندی و صف بندی منطقه ای که فرصت های حل برخی بحران ها را پیچیده تر می کند، خطرناک ترین این قطب بندیها و صف بندیها را بر مبنای «منافع بحران زده» می داند که تنها از ملاحظات عقیدتی یا ایدئولوژیک یا تاریخی یا منافع به شدت منفعت طلبانه و خودخوهانه نشات می گیرد و بر پایه ضرورتها، اجازه ممنوعیت ها و محظورات را می دهد که احیانا اتحاد با برخی دشمنان را بر اساس اصل «دشمن دشمن من، دوست مناست و دوست دشمن من، دشمن من است» استوار است.

نویسنده با اشاره به سفر ملک سلمان به قاهره و ورود روابط بین سعودی و مصر به مرحله «همکاری یا اتحاد راهبردی» و جهش در روابط بین مشرق و مغرب عربی با احداث پل زمینی بین دو کشور با موافقت قبلی اسرائیل، همچنین سفر همزمان ملک سلمان و حسن روحانی رئیس جمهور ایران به استانبول برای اجلاس سران اسلامی، سفر اوباما به ریاض و اجلاس سران آمریکا و شورای همکاری و سفر نتاتیاهو به مسکو می نویسد: رشته های در هم تنیده و پیچیده همه این تحولات حول دو محور می چرخد:

نخست آینده روابط بین پنج طرف منطقه ای یعنی اسرائیل، ترکیه، ایران، سعودی و مصر و اینکه چه کسی بر علیه چه کسی متحد می شود، و بطور مشخص تر آینده روابط با ایران و حدود نقش منطقه ای ایران در سایه دشمنی ریشه ای و شدید اسرائیل و سعودی با ایران، در حالیکه اسرائیل ایران را خطر و تهدید موجودیتی برای خود می داند و سعودی به ایران به عنوان منبع نخست تهدید می نگرد.

اسرائیل با ناکامی برای ائتلاف با آمریکا برای نابودی تاسیسات اتمی و قدرت موشکی ایران و ناکامی در شکست روند حصول توافق بین المللی با ایران بر سر برنامه اتمی این کشور، تلاش خود را برای نزدیکی به قدرت های منطقه ای متخاصم با ایران برای ایجاد جبهه منطقه ای موسوم به «ائتلاف سنی» به رهبری سعودی و با همکاری ترکیه برای مقابله با «ائتلاف شیعه» به رهبری ایران و تشدید نزاع و درگیری طائفه ای بین سنی و شیعه برای موفقیت تلاشهای خود آغاز کرده است.

به طور مشخص موافقت اسرائیل با تصمیم مصر و سعودی برای انتقال مالکیت دو جزیره تیران و صنافیر به سعودی و احداث پل زمینی بین سعودی و مصر، مرتبط با بلندپروازی ها و مقاصد اسرائیل برای نزدیکی به سعودی و بهره برداری از این تفاهمات ویژه در مورد دو جزیره و عبور و مرور از خلیج عقبه برای حصول تفاهماتی گسترده تر با سعودی است تا از دشمنی مشترک اسرائیلی - سعودی با ایران، دریچه ای قابل اتکاء برای موفقیت این تفاهمات خود ایجاد نماید. اما سعودی درصدد بهره برداری از تحول و توسعه کیفی در روابط خود با مصر به نفع تحقق نزدیکی مصری - ترکی و در راستای تاسیس «بلوک قدرتمند سنی» برای مقابله با خطر ایران می باشد.

اما این شرط بندی دارای مشکلی دوگانه است: نخست اینکه مصر با عربستان در مورد ارزیابی منبع خطر و تهدید نخست برای مقابله با آن اختلاف نظر دارد و اگر سعودی اولویت را به مقابله با خطر ایران می دهد، مصر اولویت را به مقابله با خطر تروریسم می دهد و به ترکیه بعنوان طرف اساسی در تشدید این خطر با وجود حمایت و اتحاد این کشور با تروریسم می نگرد. بنابراین برای مصر اتحاد احتمالی با ترکیه با وجود تداوم سیاست های خصمانه این کشور علیه مصر بسیار دشوار و سخت است.

دوم اینکه ترکیه سخت است که ایران را به خاطر اتحاد و ائتلاف با سعودی از دست بدهد. ترکیه نه تنها دارای روابط اقتصادی بسیار قوی به ارزش سالیانه 30 میلیارد دلار می باشد، بلکه دو کشور دارای افق ها و دیدگاه راهبردی هستند که برجسته ترین آن تهدید کردی برای وحدت ملی دو کشور ترکیه و ایران است. اما محور دوم این رشته های به هم پیچیده در روند این تحولات مربوط به موضع به شدت پیچیده تر آمریکا بین متحدان قدیمی در منطقه یعنی اسرائیل و کشورهای خلیج فارس از یکسو، و از سوی دیگر متحدان جدید یا احتمالی یعنی ایران و انعکاس و تاثیرات آن بر تلاش های طرف های منطقه ای برای ایجاد ائتلافها یا ورود به درگیری است.

رئیس جمهور آمریکا همانطور که به وضوح در دیدار با سران خیلج فارس در واشنگتن در می 2015 اعلام کرد و قبل از سفرش به ریاض هم در گفتگو با مجله آتلانتیک بر آن تاکید نمود، به دنبال آشتی بین متحدان قدیمی و جدید است. رئیس جمهور آمریکا با همه این وزن ها و فشارها و همه آنچه از سران خلیج فارس در مورد خطر ایران شنیده بود به اجلاس ریاض آمد، ولی در دیدگاه و بینش راهبردی اوباما هیچ تغیری در مورد وضعیت مناسب برای روابط سعودی و ایران ایجاد نشده بود و در عین حال نسبت به حمایت از سعودی و کشورهای خلیج فارس در مقابل هرگونه تهدیدی از سوی ایران و مقابله با تحریکات ایران با تلاش برای تقویت جنگ علیه تروریسم داعشی در عراق و یافتن راه حل هایی برای بحران هایی یمن و سوریه متعهد شد.

از خروجی سفر اوباما به ریاض به وضوح چنین بر می آید که متحد آمریکایی نمی خواهد از هیچ ائتلاف های منطقه ای به نفع متحدین واشنگتن جانبداری نماید و روشن است که خلیجی ها مرحله تجدید نظر در روابط با متحد آمریکایی را در سایه شرایط پیچیده و دشوار تکیه بر متحد ترکی پذیرفته اند . حال سوال این است که آیا باز ضرورتها، محضورات و ممنوعیت ها را مباح می سازد و آیا «عشق ممنوعه» بین اسرائیل و طرف های عربی یکی از برجسته ترین تبعات اجلاس ریاض است و اینکه تحولات آتی چه خواهد بود؟ یا اینکه جایگزین های دیگری با هزینه مادی و معنوی کمتری خصوصا در چارچوب افق و دیدگاه عربی هم وجود دارد؟ یک کارشناس عرب می گوید: برای ترکیه سخت است که ایران را به خاطر اتحاد و ائتلاف با سعودی از دست بدهد.   
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.