در خاموشی شب
بلبل بانگ برداشت و آواز شبانه اش به عرش خداوند رسید
خدا نغمه بلبل را شنید و به پاداش آن
در قفسی زرینش کرد و به او روح نام داد
از آن پس
مرغ روح در قفس تن زندانی است
ولی همچنان گاه و بیگاه نوای دلپذیرش را سر میدهد
عشق راحت دلهاست
همچون آفتاب درخشانی
که از پس باران رخ می نماید
و شهوت همه تشویش و آشوب است
همچون طوفانی که از پی آفتاب نمایان می شود
بهارِ خوش روىِ عشق، مدام تازه و باطراوت است
اما زمستان عبوسِ شهوت
با شتاب از راه مى رسد
در حالى که تابستان هنوز به نیمه نرسیده است
عشق هیچگاه با سیرى و بیزارى و اشباع همراه نیست
در جایى که شهوت از حرص و آز و شکمبارگى جان مى سپارد
عشق تمام درستى و راستى است
و شهوت جز مشتى دروغ و افسانه هیچ نیست. ویلیام شکسپیر
"Love and Lust"
Love comforeth like sunshine after rain
But Lust's effect is tempest after sun
Love's gentle spring doth always fresh remain
Lust's winter comes ere summer half be done
Love surfeits not, Lust like a glutton dies
Love is all truth, Lust full of forged lies.
William Shakespeare, Venus and Adonisسعدیا عشق نیامیزد و شهوت باهم
پیش تسبیح ملایک نرود دیو رجیم
سعدی