حسینی: سیاست خارجی آمریکا در منطقه فلج است


واشنگتن استراتژی روشنی برای مواجهه با مسایل، خصوصاً در منطقه خاورمیانه ندارد

بین الملل > دیپلماسی - دیاکو حسینی، پژوهشگر و کارشناس ارشد مسایل استراتژیک به بررسی سیاست خارجی امریکا در حوزه پیرامونی ایران پرداخته است.

محمد اکبری: امریکا در دوره جرج بوش پسر حملاتی را به کشورهای پیرامونی ایران شکل داد که از سویی به سرنوگونی صدام در عراق و طالبان در افغانستان منجر شد ولی این روند باعث افزایش حوزه نفوذ ایران در منطقه و تغییر در سیاست خارجی ایران شد. سیاست خارجی ایالات متحده در مناطق پیرامونی ایران هر چند در جهت افزایش فشار بر ایران بود ولی در این دوره امریکا نتوانست این سیاست را عملی کند. اما در دوره حاضر و با حضور ترامپ چه روندی در سیاست خارجی ایالات متحده مشاهد می شود؟ ترامپ تلاش دارد با حضور جدی در عراق و سوریه و تغییر سیاست خود رد افغانستان و پاکستان روند جدیدی برای فشار بر ایران ایجاد کند؟ روند سیاست خاورمیانه ای امریکا در جهت فشار بر ایران و در نهایت خروج از برجام است یا این روند نمی تواند مانند دوره گذشته مثمر ثمر باشد؟ در این باره با دیاکو حسینی پژوهشگر و کارشناس ارشد مسایل استراتژیک گفت و گو کرده ایم که از نظر می گذرانید.

در دروه ریاست جمهوری جرج بوش در امریکا و پس از سال 2001 حضور امریکا در منطقه باعث افزایش حوزه نفوذ ایران شد. سیاست خارجی امریکا در حال حاضر در قبال کشورهای پیرامونی ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟ این سیاست خارجی در افغانستان، پاکستان، عراق و سوریه بر مبنای فشار بر ایران و در راستای کاهش نفوذ ایران است یا به طور دقیق چنین روندی وجود ندارد؟بله به نظر می رسد اگر روند تحرکات امریکا در منطقه خاورمیانه پس از 2001 شکل نمی گرفت، ایران حداقل به زمان بیشتری نیاز داشت برای این‌که بتواند به موقعیت فعلی خودش دست پیدا کند. نفوذ ایران در عراق، در سوریه به‌طور بیشتر، همه مضمون جنگ‌هایی بود که نظم سیاسی در داخل این کشورها را از بین برد و یک خلأ استراتژیک ایجاد کرد؛ خلأیی که نه آمریکا می‌توانست آن را پر کند و نه سایر کشورهای منطقه. ایران به خاطر مهارت‌هایی که در پیش‌بردن جنگ‌های نیابتی و از جمله به خاطر نفوذ دو بُعد کاملا طبیعی و تاریخی ایران در همسایه غربی خودش عراق داشت، طبعا دست بالا را پیدا کرد و در نتیجه دست بالا را در منطقه پیدا کرد. بله، فکر می‌کنم اگر جنگ عراق نبود، حتما وضعیت امروز در منطقه ما و منزلت ایران در منطقه به اندازه امروز نبود و ممکن بود رسیدن به این شرایط به زمان خیلی بیشتری نیاز داشته باشد که حمله آمریکا به عراق این زمان را کوتاه کرد.

دوره ترامپ را چگونه می‌بینید؟ سیاست خارجی که ترامپ در افغانستان، پاکستان، عراق و سوریه به طور دقیق درمناطق پیرامونی ایران دارد، به نظرتان به شکل مستقیم یا غیر مستقیم در امتداد این موضوع است که ایران می تواند حوزه نفوذ خود را افزایش دهد و تنفس بیشتری در منطقه داشته باشد؟باید توجه داشت که این‌که ایران به این منزلت دست پیدا کرده و به مقداری از نفوذ در عراق و در سوریه دست پیدا کرده، این یک بحث است و توانایی نگه‌داشتن این نفوذ یک موضوعی دیگری است. این به سوال شما ربط پیدا می‌کند. آقای ترامپ و دولت فعلی آمریکا، مهمترین مسئله‌اش آشفتگی‌های داخلی این کشور است، نه سیاست‌های خاورمیانه‌ای. شما دارید می‌بینید که یک دولت کاملا چندشاخه‌شده است و توانایی تصمیم‌گیری دقیق و خوب و واقع بینانه روی زمین ندارد و مرتب بخش عمده‌ای از زمانش را اختصاص می‌دهد به درگیری‌ها و مداخلات داخلی و جدی در حلقه‌های اصلی تصمیم‌گیری در آمریکا. 

بنابراین از چنین دولتی نمی‌توان انتظار داشت که یک سیاست روشن و موفق را در مناطق دیگر پیش ببرد، به‌خصوص در مناطق دور نسبت به آمریکا پیگیری کنند. این وضعیت، یعنی این عقب‌نشینی ناخواسته آمریکا از تبلیغات امنیتی در منطقه ما، عقب‌نشینی نسبی بود؛ نه این‌که ایران دست بالا را پیدا کند و همه کشورها را تابع خودش کند. این منجر شده به یک تلاش خیلی خطرناک از طرف کشورهای هم‌طراز با ایران برای جلوگیری از افزایش قدرت و نفوذ ایران. این به این معنی است که اگرچه ایران توانسته در دوره جورج بوش به خاطر اشتباهات آمریکا نفوذ بیشتری را به دست آورد و در عراق و در سوریه وضعیت مطلوب‌تری داشته باشد، ولی در عین حال نگه‌داشتن این وضعیت به خاطر توانایی‌های نسبتا بالای کشورهایی مثل ترکیه و عربستان سعودی، کاری بسیار و پرهزینه است. 

من فکر می‌کنم عقب‌نشینی تدریجی آمریکا از این منطقه به صورت ناخواسته که دارد اتفاق می‌افتد، ناشی از سردرگمی دولت آمریکا، نهایتا منجر به رقابت‌های خطرناکی می‌شود که ایران توانایی بردن حجمی در آن را ندارد و ممکن است که هزینه‌های غیرقابل جبران را به ایران تحمیل کند. البته چنین هزینه‌هایی برای هر کدام از کشورهای منطقه ترکیه و عربستان سعودی هم وجود دارد که هر روز داریم آن‌ها را می‌بینیم. بنابراین نگه داشتن این نفوذ به صورت یک جامعه برای ایران در بلند مدت یعنی در مدتی که ما بتوانیم پیش‌بینی کنیم، تقریبا خیلی سخت و ممکن است منجر به برخوردهای ناخواسته شود.

به نظرتان در منطقه حوزه خلیج فارس ترامپ در حال شکل دادن بازی دوگانه‌ای است که این باعث شود که ایران بتواند از آن استفاده کند؟ مثلا در مورد موضوع تنش بین عربستان و قطر، ترامپ به نوعی بازی موفقی نداشت و مواضع اولیه‌اش در رابطه با قطر باعث شد که این تنش بیشتر شود و به نوعی قطر هم از ایران استقبال کرد. این به نوعی می‌شود گفت که از ناکاربلندی ترامپ است و سیاست‌های خارجی یکدستی را نمی‌تواند در این حوزه داشته باشد؟دولت آقای ترامپ نه فقط در حوزه تدوین استراتژی در رابطه با حل مسائلی که با آن روبرو است، بلکه در نحوه اجرا هم مشکلات زیادی را دارد. شما دیدید که سفیر آمریکا در امارات دچار مشکل شد و کنار کشید. بخش زیادی از کشورهای منطقه ما فراتر از خلیج فارس و حتی شامل خود خلیج فارس سفیر امریکا در آنها حضور ندارد و این به این معنا است که اگر استراتژی‌ای هم وجود می‌داشت برای مواجهه با مشکلات آمریکا، کسی نبود که آن‌ها را بتواند اجرا کند. امروز آن سیاست‌ها اگر به‌طور نسبی و تقریبی اجرا می‌شود، حاصل وجود پایگاه‌های نظامی در منطقه است، ولی هیچ دیپلمات ارشدی که بتواند به‌عنوان سیاست‌های آمریکا عمل کند در منطقه ما، عملا وجود ندارد. بی‌اعتمادی که در درون خود وزارت خارجه آمریکا در دوره ترامپ شکل گرفته و حالا باید ببینیم در دوره او به کجا می‌رسد، همین مسئله باعث شده که سیاست خارجی آمریکا تا اندازه زیادی خصوصا در منطقه ما فلج باشد. بنابراین من فکر می‌کنم اولا آمریکا هیچ استراتژی روشنی را ندارد برای مواجهه با مسائل. دو؛ این‌که به خاطر مشکلات داخلی آمریکا و از جمله در وزارت خارجه آمریکا اجراکنندگان خوبی هم برای استراتژی‌های احتمالی ندارد و در نتیجه مسائل منطقه و موضوعات مختلف مطابق میل آمریکا پیش نمی‌رود.

در مورد این‌که تیلرسون در وزارت خارجه بود، به نوعی این اختلافات را با ترامپ داشت. اما این باعث نمی‌شد که ترامپ هر آن‌چه که می‌خواهد در مورد برجام شکل بدهد جلوی آن گرفته شود؛ اختلافات جدی وجود داشت، ولی ترامپ استراتژی خود را در مورد برجام پیش برد. به نظرتان یک تغییر و آمدن یک ضدایرانی بجای تیلرسون می‌تواند آن را جریح‌تر کند که راحت زیر برجام بزند؟پمپئو به لحاظ شخصیتی و فکری نزدیک به ترامپ است و در مقایسه با تیلرسون، سابقه به نسبت بیشتری در سیاست خارجی آمریکا دارد. ظاهرا به نظر می‌رسد که مورد استقبال طیف بزرگی از دموکرات‌های آمریکایی هم قرار گرفته، چون به هر حال به تی پارتی تعلق دارد و همین باعث شده که کاراکتر سیاسی آقای پمپئو خیلی روشن‌تر از آقای تیلرسون باشد که از حوزه بیزینس به وزارت خارجه آمریکا وارد شده بود. همه این‌ها کمک می‌کند که یکدستی کم و بیش نسبی، حداقل در مقایسه با دوره آقای تیلرسون احیاء شود و مقداری وزارت خارجه آمریکا روی پای خودش بایستد. شما می‌‌دانید نزدیک به هشت نفر از معاونت‌های سیاست خارجه آمریکا که بسیاری هم کلیدی هستند، در دوره تیلرسون خالی ماندند. 

اگر آمریکا بخواهد سیاست خارجی موفق داشته باشد، باید این پروسه را پر کند و من فکر می‌کنم آقای پومپئو این کار را به احتمال زیاد خواهد کرد. با افرادی که هم‌عقیده‌ او و آقای ترامپ هستند؛ خصوصا در مورد مسائل مهم ازجمله موضوع برجام در ایران. من فکر می‌کنم آقای پمپئو همه روزنه‌های احتمالی که می‌تواند وجود داشته باشد را می‌بندد و اراده آمریکا را به سمت تحت فشار گذاشتن ایران افزایش خواهد داد و البته این می‌تواند منجر به یک برخورد قاطعانه‌تر در بین اروپا و آمریکا شود، به این معنا که اروپا تحت فشار قرار بگیرد و تصمیم جدی‌تری در رابطه با آینده برجام و نحوه مواجهه با درخواست‌های آمریکا برابر ایران داشته باشد. بله، باید گفت پمپئو وضعیت برجام را بسیار دشوارتر خواهد کرد و اگر قرار باشد آمریکا در برجام بماند در این تیمی که دارد شکل می‌گیرد، خصوصا این را هم عرض کنم که آقای مک مستر هم ممکن است در روزهای آینده تغییر کند و در آن صورت فکر می‌کنم باید شاهد تیم خیلی منسجم و غیربرجامی در کاخ سفید باشیم. اگر این اتفاقات بیفتد، احتمال این‌که برجام حفظ شود، قطعا بسیار کمتر است، به این معنا که آمریکا ممکن است خارج شود و یا حداقل این‌که خیلی جدی‌تر با اروپایی‌ها برخورد خواهند کرد و مواجه خواهند شد برای این‌که ایران را متقاعد کنند به درخواست‌های آمریکا یا حتی برای بخش مهمی از درخواست‌های آمریکا، ایران تن دهد. بنابراین فشارها به ایران حتما در روزهای آینده افزایش پیدا می‌کند.

هماهنگی‌های پومپئو با کنگره در مورد سیاست‌های خارجی آمریکا بجز برجام در موضوع روسیه و مسئله داخلی‌ امریکا به نظرتان افزایش پیدا می‌کند؟پمپئو قبلا نماینده مجلس نمایندگان در آمریکا بوده و این یعنی سابقه کار با نمایندگان کنگره را دارد، به همین خاطر با روشها و شکل کار به خوبی آشناست. همین موضوع کمک می‌کند که کنگره با وزارت خارجه آمریکا با دولت آمریکا هماهنگ‌تر از گذشته عمل کند. حتما در دوره پمپئو روابطی بین کاخ سفید در کنگره خیلی حرفه‌ای‌تر تنظیم خواهد شد و در بسیاری از موارد فکر می‌کنم که ظرفیت موفقیت در حال افزایش خواهد بود.

در رابطه با روسیه به نظرتان می‌توانند کاری جدید شکل دهند و انجام دهند؟آقای پمپئو هم مثل آقای ترامپ نسبت به روسیه دیدگاه متعالی داشته؛ یعنی اگر به روسیه یک نگاه خیلی همراه با تکریم نسبت به عملکرد پوتین وجود دارد و حالا به صورت تغییراتی که دارد درباره دخالت روسیه در انتخابات آمریکا انجام می‌گیرد، ایشان هم تلاش کرده که فاصله‌اش را از روسیه حفظ کند. ولی مجموعا روابط روسیه و آمریکا فراتر از شخصیت وزیر امور خارجه آمریکا است؛ این یک مسئله کلیدی است که در یک مقیاس بزرگ‌تر دارد مورد بررسی قرار می‌گیرد. 

روسیه در حال تظاهر است و یا حتی فقط می‌خواهد که اینطور وانمود کند، در حالی که آمریکا روسیه را در این اندازه‌ها به رسمیت نشناخته است. من فکر می‌کنم که روسیه و آمریکا در موضوعات متنوعی که با یکدیگر دارند؛ در مورد کره شمالی، در مورد کنترل تسلیحات، در مورد وضعیت اروپای شرقی؛ اوکراین، در مورد آینده سوریه و لحظه مواجهه با ایران، همه این‌ها موضوعات کلانی است که بین روسیه و آمریکا وجود دارد، ولی هیچ نقشه راهی را آمریکایی‌ها برای مقابله با این مسائل نداشتند. اختلافات در داخل خود آمریکا هم وجود دارد که باید با آن مواجه باشند، بسیار زیاد است، در نتیجه وزارت خارجه آمریکا به تنهایی نمی‌تواند این موضوع را حل و فصل کند. 

من فکر می‌کنم این‌ها به یک توافقات گسترده‌تر بین آمریکا و روسیه نیاز دارند که می‌بایست حتما کنگره در آن دخالت داشته باشد، همینطور جامعه مدنی و آمریکا در آن باید شرکت داشته باشد و آن را بپذیرد و همینطور کاخ سفید باید درست حرکت کند. طرف دیگر بازی این است که روسیه هم باید راضی باشد به یک تعامل گسترده‌تر با آمریکا و در حقیقت رسیدن به این تلاطمی که بتواند منافع روسیه و آمریکا را در دوره جدید بر اساس به رسمیت شناختن و قدرت و نفوذ متقابل آن‌ها پیش ببرد. امروز هیچ کدام از این پیشرفت‌ها و تعاملات وجود ندارد و در نتیجه فکر نمی‌کنم تغییر جدی‌ای در کلان روابط روسیه و آمریکا ایجاد کند؛ البته می‌تواند باعث شود یکسری پیشرفت‌های تاکتیکی در روابط دو کشور به وجود بیاید، ولی نهایتا آن تنش و آن تناقضی که ما امروز در وزارت خارجه دو کشور می‌بینیم، من فکر می‌کنم تا آینده که قابل مشاهده خواهد بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.