بصائر
بصائر

بصائر

امام باقر(ع) با تندروها چه برخوردی می کرد؟/ نظر امام درباره استخاره کردن برای امور مورد تردید


- ویژه نامه خبرآنلاین برای سالروز شهادت شکافنده علوم و اندیشه، حضرت امام باقر (که درود خدا بر او باد)

امام باقر نظر امام باقر(ع) درباره استخاره برای اموری که در آنها تردید وجود دارد، چیست؟/ گفتاری از آیت الله جوادی آملی

وجود مبارک امام باقر (ع) فرمود: عقائد و اخلاق و اعمالی که دارید؛ قبل از اینکه استخاره کنید، تفسیر کنید. ما گاهی بین دو تا کار مُخیّر یا مردّدیم. نمی‌دانیم کدام حق است، کدام باطل؛ کدام خیر است، کدام شرّ؛ کدام حَسن است، کدام قبیح؛ کدام سعادت بار است، کدام شقاوت آور. فرمود: شما عقائدتان، اوصاف تان، اخلاق تان، اعمال تان، اقوال تان را چه آنهائی که متعارض دارد، چه آنهائی که متعارض ندارد؛ همه این امور را بر قرآن کریم عرضه کنید؛ اهل تفسیر باشید، نه استخاره!

خیلی به ما دستور «استخاره» ندادند. استخاره کردن دو قسم است؛ یک دعای مخصوص استخاره است که آن واقعاً اوّل و آخرش نور است و در دعای سی‌وسوم صحیفه سجادیه هست. هر کسی تصمیم گرفت یک کاری را انجام بدهد ولو به حسب ظاهر خیر است اما خیرش را از خدا بخواهد، همین طور وارد کار نشود! این یک دستور اکید اسلامی است و جزء سنن ماست و بسیار کار خوبی است. این دعای استخاره، یعنی طَلَبُ الخِیر. یعنی خدایا! من این کار را حالا فکر کردم، دیدم که به حسب ظاهر مصلحت است؛ دارم انجام می دهم. من که از عواقبش خبر ندارم، از همراهانش خبر ندارم؛ تو خیر مرا در این کار قرار بده. این استخاره، یعنی طَلَبُ الخِیر.

امّا آن استخاره که انسان قبل از اینکه فکر بکند، قبل از اینکه مشورت بکند، قبل از اینکه ارزیابی بکند؛ فوراً به قرآن تفأل بزند، این کار را خیلی به ما دستور ندادند! البتّه در موقع حیرت که انسان واقعاً متحیّر شد؛ آن یک راه دیگری است. بنابر این اولا آن دعای استخاره فراموشمان نشود، ثانیا اینکه در هر کاری فکر و تدبّر و مشورت و ارزیابی و تعقّل باشد و ثالثا اگر واقعاً متحیّر شدیم، ماندیم؛ نمی دانیم کدام کار برای ما صحیح است، کدام کار ناروا. آنوقت به قرآن استخاره می کنیم.

امّا وجود مبارک امام باقر (ع) فرمود: مهم تر از استخاره، «تفسیر» است. شما تمام کارهایتان را بر قرآن عرضه کنید؛ چه این آراء و اندیشه ها متضارب و متعارض و مُتنافی و مختلف باشد، چه یک اندیشه. شما این را بر قرآن عرضه کنید، ببینید آیا مطالب قرآنی، معارف قرآنی، معانی قرآنی آن را امضاء می کند یا نمی کند. بنابراین برای همه ما؛ حالا توده مردم که مقدورشان نیست. برای ماها که در حوزه و دانشگاه به سر می بریم، آشنائی با یک دوره از قرآن کریم می شود لازم.

حالا یک وقت است یکی کسی می شود علامة طباطبائی (رضوان الله علیه)، خُب آن جزء نوادر است. ولی اینکه خطوط کلّی قرآن را بفهمیم، ترجمه اش را بفهمیم، گزیدة تفسیر را بفهمیم، به تفسیر روانی از او با خبر باشیم؛‌ این خیلی سخت نیست، خطوط کلّی قرآن را انسان بفهمد. وقتی این ترازو را فهمیدیم،‌ آنوقت این عقائد را با این ترازو می سنجیم.

امام باقر سخن امام باقر(ع) درباره زمانی که مردم از خدا شکایت می کنند/ شرح دو حدیث از آیت الله آقا مجتبی تهرانی

حدیث اول: دعای بنده نباید تمام شدنی باشد
از حضرت امام باقر(ع) سؤال کردند کدام ‏یک از عبادات افضل است؟ فرمودند: هیچ چیزی نزد خداوند محبوب ‏تر از این نیست که عبد آنچه را نزد خدا دارد از او تقاضا کند.

شرح حدیث: بنده هر آنچه که دارد و می خواهد نزد خدا است. روایات متعدّد راجع به عبادات وارد شده است که: مغز عبادت دعا است. ما بدون مغز نمی ‏توانیم کار کنیم. همه کارهایمان به واسطة مغز است. در عبادات هم همین‏ گونه است. آن‏چه مغز عبادت است و به آن جان می ‏دهد، دعا است. چه بسا اگر دعا در عبادت نباشد، آن عبادت محبوب عندالله نیست.
نمی‏ دانید دعا چه می‏ کند! دعا مرده را زنده می‏ کند. تمام معجزات انبیاء‏ و کرامات اولیاء‏، بر محور دعا بوده است. مثلا حضرت عیسی با دعا مرده زنده می‏ کرد، معجزات پیامبر اکرم با دعا بوده. هیچ‏گاه نباید از دعا غافل شویم. چون محبوب‏ترین عمل عندالله است. فکر هم نکنیم اگر دائماً از صبح تا شب به خدا بگوییم: این را می‏ خواهم، آن را می‏ خواهم، مزاحم خدا شده ‏ایم. این فکرها باطل و غلط است. چون خودمان نظر تنگیم، خیال می‏ کنیم خدا هم نظرتنگ است. «یُطْلَبَ مَا عِنْدَهُ»، آن‏چه پیش خدا است، تمام شدنی نیست، پس دعای تو هم نباید تمام شدنی باشد.

حدیث دوم: روزگاری که مردم در آن از پروردگار شکایت می کنند
جابر جعفی از امام محمد باقر علیه السلام نقل می کند که فرمودند، حضرت رسول خدا (ص) می فرمایند: «روزگار و زمانی می آید که مردم در آن زمان از پروردگار خود شکایت می کنند. جابر می پرسد: مردم چگونه از پروردگار خود شکایت می کنند؟! حضرت فرمود: شخصی می گوید: به خدا قسم! مدتی است که سود نبرده ام و نمی خورم و نمی آشامم مگر این که این خوردن و آشامیدن من از سرمایه ام می باشد. وای بر تو! آیا این چنین نیست که سرمایه و توشه ای که جمع کرده ای، همگی از پروردگار توست؟!»

شرح حدیث: در این روایت جابر تعجب کرده و حیرت می کند و از حضرت سؤال می کند: چطور می شود این ها از خداوند شکایت می کنند؟ البته شکایت یک وقت این طور است که تو این کار را کردی، متن این شکایت است ولی یک وقت چیزهایی مطرح می شود که به طور مستقیم شکایت نیست ولی در ارتباط با خداوند است. اینکه سود نبرده ام و دارم از سرمایه می خورم، واقعا شاید هم درست است و دروغ نمی گوید، ولی سرمایه ات را از کجا آوردی؟ و اینکه از آن می خوری، مگر جز این است که آن را خداوند به تو عطا فرمود؟!
انسان در تمامی حالات باید شاکر خداوند باشد و بداند همین حرف های او شکایت از خداوند بزرگ است. این ناسپاسی باعث می شود که گره و مشکل به کار او افتاده و به چه کنم چه کنم، مبتلا و گرفتار می شود. وقتی از پیامبراکرم (ص) می پرسیدند: حالتان چطور است؟ در جواب می فرمودند: «الحَمدُلله عَلی کُلِّ حال، ستایش مخصوص خداوند است در همه حالات.» شکر و سپاس قلبی، عملی و زبانی باعث می شود تا خداوند مشکلات انسان را برطرف کند و هر لحظه به روزی ها و نعمت هایش اضافه گردد. در قرآن سوره مبارکه ابراهیم آیه 7 می فرماید: «لَئِن شَکَرتُم لَأَزیدَنَّکُم» اگر شکرگزاری کنید، نعمت شما را افزون می کنم.

امام باقر امام باقر (ع) و مبارزه علیه جریان انحرافی غالی در میان شیعیان/ نوشتاری از دکتر رسول جعفریان

یک نکته مهم در زندگانی امامان این است که آن حضرات میان افراط و تفریط مردمان پیرامون خود گرفتار بودند و به طور مداوم می بایست جامعه شیعه را متعادل می کردند. ایجاد تعادل البته کار دشواری بود، زیرا مشکلات فکری و سیاسی زیادی بر سر راه آنان بود. توجه داریم که امامان، به عنوان راهبرن یک حرکت و جنبش فکری و سیاسی مطرح بودند که همزمان، در هر دو زمینه، با حکومت های وقت ـ اموی و عباسی ـ درگیر بودند. یعنی نه فقط متفاوت با آنان بلکه درگیر بوده و می بایست مجاهدت می کردند. بنابرین حفظ نیروها، ایجاد تعادل در میان شیعیان، هدایت درست، آن هم با توجه به این نکته که امامان راهبر مردم به دین واقعی و بدون تحریف بودند کار بسیار دشواری بود.

در بعد سیاسی، افراط عده ای در به راه انداختن انقلاب های بدون زمینه، یکی از سخت ترین دشواری ها بود. بسیاری از شیعیان زیدی، به طور مداوم در پی ایجاد نزاع مسلحانه با حکومت ها بودند و تقریبا بی وقفه سرکوب شده و نیروهای زیادی از شیعیان را از دست می دادند. امامان ما با این روش مخالف بودند و این مخالفت در درون جامعه شیعه برای آنها هزینه زیادی داشت. نتیجه منفی مهم این وضعیت آن بود که جریان تشیع، تضعیف شده و بیش از پیش تحت فشار قرار می گرفت.

اما به لحاظ فکری، جریان تندرویی که به نام غلو و غلات شناخته می شود، بیشترین آسیب را به تشیع رساند و مهم ترین خطر تلقی می شد. به اجمال باید عرض کرد، اگر مبارزه مستمر امامان با این غالیان نبود، آنان بر کلیت جامعه تشیع غلبه کرده و اساس آن را مخدوش کرده بودند. حتی با وجود این مبارزات، باز هم غالیان توانستند بخش هایی از جامعه شیعی را با خود همراه کرده و از راه بدر کنند، حرکتی که تا به امروز آثارش برجای مانده است.

این غلو چگونه پدید آمد؟

باید توجه داشت که نخستین بار در خود قرآن روی این حقیقت تأکید شده است که در برخی از ادیان، جریان غلو غلبه یافته است. این ایرادی بود که خداوند به مسیحیان داشت، آنجا که فرمود: یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فی‏ دینِکُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْیَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَیْراً لَکُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ کَفى‏ بِاللَّهِ وَکیلا (نساء:‌171).
در این آیه، خداوند اهل کتاب را از غلو در دین پرهیز داده است. اولا در باره خدا، فقط آنچه حق یعنی درست است گفته شود. دیگر این که مسیح پسر خدا نیست، بلکه فرزند مریم و رسول خدا و کلمه ای و روحی است که خداوند به مریم القا کرده است، بنابرین و در نتیجه سخن گفتن از سه خدا (یا اب و ابن و روح القدس) نادرست است. باز تأکید می کند که خداوند فرزندی ندارد و آنچه در آسمانها و زمین است متعلق به اوست.
بنابرین غلو که جوش آوردن و از حد خارج شدن است، یک تعریف کلی دارد که عدول از حق به سمت افراط است. نتایج هم دادن نسبت هایی است که اساس آن را غلو تشکیل می دهد، یعنی افراط به سمت بالا. اساس این غلو نسبت ربوبیت دادن به انسانها در کنار خداوند است.

چرا غلو در زمان پیامبر(ص) وجود نداشت؟

مسأله مهم این است که در دوره رسول الله (ص) چنین نسبت‌هایی نسبت به آن حضرت مطرح نشد، اما شگفتا که بعدها درباره امیر المؤمنین (ع) به وفور گفته شد. خود این یک پرسش است که چطور شد که غلو درباره پیامبر نشد، اما درباره علی و اولاد آن حضرت شد؟‌ در این باره پاسخ هایی داده شده و همچنان نیاز به بحث و تحلیل دارد.
یک نکته که در پاسخ به پرسش بالا مورد توجه برخی از نویسندگان قدیم هم قرار گرفته، این است که محیط عراق، محیطی با فرهنگ های متفاوت و کهن بود. در این فرهنگ ها که بخشی از آنها فرهنگ مسیحی بود، نگره های غلوگرایانه فراوان وجود داشت. بنابرین زمانی که اسلام وارد عراق گردید، به طور طبیعی مسلمانان تحت تأثیر این قبیل فرهنگ ها قرار گرفتند.

به عبارت دیگر، اسلام در مدینه زمان رسول الله، با یک فرهنگ نیرومندی مواجه نبود، اما البته همان مقدار که بود قرآن برخورد کرده و انحرافات یهود و نصارا را نشان داد، اما وجود یک فرهنگ بسیط در مدینه آن هم در فاصله ده سال و این که مرتب آیات الهی نازل شده و همه منتظر بودند ببینند خداوند چه می گوید، راه را بر وجود اندیشه های منحرف در میان مسلمانان بست، اما عراق شرایط متفاوتی داشت. ابن ابی الحدید در پاسخ این پرسش که چرا زمان رسول الله، با این که مردم اخبار غیبی از آن حضرت می شنیدند، درباره آن حضرت غلو نمی کردند اما درباره امام علی غلو می کردند، عقل و ایمان صحابه را استوارتر می داند. در حالی که این ستایش وجهی ندارد، مهم بساطت است. او به درستی می گوید: تفاوت میان غالیان عراق با عرب هایی که معاصر رسول الله بودند، در این بود که این افراد عراقی و ساکن کوفه بودند و طینت عراق همیشه محل رشد گرایش‌های انحرافی و فرقه ای عجیب و مذاهب تازه بوده است. مردمان این نواحی خود اهل فکر و دقت و نظریه و بحّاث در آراء و عقاید و شبهه طرح کردن درباره مذاهب بودند و در میان آنان در روزگار کسراها کسانی مانند مانی و دیصان و مزدک بودند. در حالی که نه طینت مردم حجاز مانند عراقی ها بود و نه ذهن حجازی مانند ذهن عراقی ها. آنچه بر اذهان حجازی ها غلبه داشت، خشکی و تکبر و خشونت طبع بود. ساکنان مدینه و مکه و طائف نیز، طبعشان نزدیک به طبع بادیه نشینان اطراف بوده و پیش از اسلام هیچ حکیم و فیلسوف و صاحب نظر و نیز موقعیتی برای طرح شبهه و ارائه فرقه ای بدعت گر در آن جا وجود نداشت. (شرح نهج البلاغه: 7 ص 51).

به هر دلیل بود، غلو در عراق از زمان خود امام علی علیه السلام ریشه دواند و چنان که منابع نوشته‌اند، امام با شدت با آنان برخورد کرد. اما به تدریج زمینه رشد آنان فراهم شد. این زمینه چنان بود که گروهی به طرفداری اهل بیت پدید آمدند و زمانی که شدت دشمنی امویان را دیدند، به تدریج در دوستی افراط ورزیدند. این گذشت تا آن که در محافل خاصی در کوفه، جریان فکری افراطی و غالی شکل گرفت و امامان به دلیل این که در مدینه بودند، امکان نظارت کافی نداشتند. به علاوه، چون ارتباطات نیز پنهانی و مخفیانه بود، برخی از رهبران غلات، ادعاهای گزاف به عنوان نمایندگی از طرف امامان مطرح می کردند. در ماجرای ظهور مختار، و شکست نهایی وی، زمینه های روحی غلو بیشتر شد و به تدریج که فرهنگ اسلامی به سمت تئوریزه شدن پیش می رفت، غلو نیز خود را با ادعاهای شگفت، در بازار مکتب سازی در عراق، آماده می کرد.

نمونه هایی از برخورد امام باقر با رهبران افراط و غالی گری

اشارات مختصری درباره برخورد امام مجتبی، امام سجاد و سپس امام باقر ـ علیهم السلام ـ درباره غلو در اختیار داریم. این جریان در دوره امام باقر بیشتر و بیشتر شد. مغیره بن سعید عجلی یکی از نخستین رهبران غالی است که ادعاهای عجیب و غریبی مطرح کرد. به گزارش علی بن محمد نوفلی وی از امام باقر اجازه خواست تا نزد ایشان برود. آنگاه گفت: شما به مردم بگویید که من غیب می دانم، من عراق را در اختیار شما خواهم گذاشت! امام باقر بشدت با او برخورد کرده و حرفهای تندی به او زد. آنگاه وی نزد ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه رفت. اما او نیز با وی چنین کرده با کتک از خود دورش کرد. سپس نزد محمد بن عبدالله بن حسن (نفس زکیه) رفت. او مردی آرام و ساکت بود. همان مطالب را برای وی هم بازگفت و او سکوت کرد. او در سکوت وی طمع کرده و گفت: شهادت می دهم که او همان مهدی است که رسول الله بشارت آمدنش داده است. او قائم اهل بیت است. او همچنین ادعا کرد که علی بن الحسین یعنی امام سجاد، به محمد بن عبدالله بن حسن وصیت کرده است. سپس به کوفه آمد. وی فردی شعبده باز بود. به گمراهی مردم نشست و شمار فراوانی فریفته او شدند (شرح‏ نهج‏ البلاغة ج : 8 ص : 121) مغیره بن سعید عجلی در بدبین کردن جامعه مسلمانی نسبت به شیعیان نقش مؤثری داشت.

حمزة‌ بن عمار بربری از اهالی مدینه بود که از آن جدا شد و مدعی نبوت شخصی به نام ابن کرب شده، محمد بن حنفیه خدا می دانست و خودش را امام. او می گفت که هفت سبب (سبعة اسباب) از آسمان بر وی فرود خواهد آمد و او زمین را با آن خواهد گشود و مالک آن خواهد شد. شماری از مردم مدینه و کوفه از وی پیروی کردند. ابوجعفر باقر علیه السلام از او بیزاری جست و تکذیبش کرد و شیعیان نیز از او برائت جستند. بیان [بن سمعان] یکی از هواداران او بود که می گفت امام باقر به او وصیت کرده است. بیان همراه پانزده نفر از پیروانش توسط خالد بن عبدالله قسری دستگیر شده و در مسجد کوفه آتش زده شد (فرق الشیعه: ص 25).
نوبختی در جای دیگری می‌نویسد: بیان نامه ای به امام باقر نوشت و او را به خود و اقرار به نبوتش خواند و گفت: اَسلم تسلم. تسلیم شو تا سالم بمانی. امام باقر به کسی که نامه را آورده بود دستور داد تا نامه را بخورد. بیان هم جانش را بر سر این ادعایش گذاشت (فرق الشیعه: 31).

ابومنصور نامی که از طایفه عبدالقیس بود، از کوفیانی که خانه آنجا داشت، اما در بادیه بزرگ شده و فردی امی بود، پس از وفات امام باقر مدعی شد که آن حضرت، «امر» امامت را به او سپرده و او را وصی خود کرده است. کم کم ادعاهای بزرگتری کرد تا آن که گفت: علی بن ابی طالب پیامبر بوده است. همین طور حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی، من هم نبی و رسول هستم. پس از من هم شش تن از فرزندانم پیامبرند و آخرین آنها قائم است. وی به یارانش گفته بود هر کس با آنها مخالفت کرد او را ترور کنند. چون کافر و مشرک هستند. نام این کار را جهاد خفی گذاشته بود. (فرق الشیعه، ص 35).

این نمونه ها نشان می‌دهد غالیان با چه ابزارها و ادعاها تلاش می کردند دوستداران اهل بیت را به سمت خود جذب کنند. این افراد اغلب از کسانی بودند که سابقه نصرانیت یا ادیان دیگر را داشته و باورهای گذشته و باستانی خود را عقاید اسلامی و شیعی گره می زدند. تشخیص درستی و نادرستی این ادعاها با شیعیان ساده دل که علاقه مند به اهل بیت بودند دشوار بود. به همین دلیل کسانی جذب اینان می شدند. اما مهم تر از همه بدنامی بود که برای ائمه و شیعیان در میان سایر مسلمانان بوجود آورده و زمینه دور شدن آنان را از تشیع فراهم می کردند.

پاسخ محسن رضایی به این سئوال که چرا افراد لایق شهید شدند؟


دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: در انقلاب ما به هر سه شعار آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی رسیدیم ولی تثبیت و تحکیم آنها در بعد از پیروزی و در ایستادگی در حوادث بعدی بوده است.

محسن رضایی در یادواره شهدای لاریجان که در امامزاده محمد طاهر (ع) بخش لاریجان شهرستان آمل برگزار شد، با پرداختن به فلسفه شهادت گفت: هنگامی که از شهدای ایران زمین صحبت می شود که داوطلبانه و عاشقانه و با اراده و انتخاب خودشان به سوی جبهه های نبرد رفتند سوال می شود که چرا افرادی باسواد، لایق و با هوش شهید شدند؟ باید به این نکته اشاره کرد که آنها اگر زنده می ماندند دانشمند و یا عالمی می شدند و یا در تولید سرمایه و کسب درآمد و ثروت به دست می آورند. چرا از همه چیز خود گذشتند، از درس و علم و ثروت عبور کردند، از راحتی و آسایش و رفاه گذشتند، آنها چه چیزهایی را دیده بودند که دیگران ندیده بودند؟ شهدا آنچنان حماسی و با غیرت به صحنه کارزار شتافتند که گویی همه تاریخ ایران را خوانده بودند، و شکست های پی در پی ایران طی دویست سال اخیر را دیده بودند و نمی خواستند یکبار دیگر تاریخ تکرار شود. آنها به نحوی دست به فداکاری زده بودند، گویی که خدا و رسول او را می دیدند.

اهم سخنان رضایی را به نقل از ایسنا بخوانید:

*شهدا به گونه ای وارد دفاع از اسلام و قرآن شدند که گویی از عالم غیب و از سوی حضرت ولیعصر (عج) برای آنها دعوت نامه آمده بود. شهدا آنچنان مصمم و بدون تردید و با یقین به سوی مرگ شتافتند که عاقبت و سرنوشت آن را، از زندگی در این دنیا برای خود نه تنها روشن تر، که شیرین تر یافتند. در حقیقت شهدای انقلاب و دفاع مقدس، ملت ایران را از دو مانع بزرگ عبور دادند. عبور ملت ایران از استبداد و رسیدن به آزادی در انقلاب و عبور ملت ایران از وابستگی در دفاع مقدس و تثبیت استقلال، بزرگ ترین دستاورد شهدا و رزمندگان بوده است.

*در انقلاب ما به هر سه شعار آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی رسیدیم ولی تثبیت و تحکیم آنها در بعد از پیروزی و در ایستادگی در حوادث بعدی بوده است. برقراری امنیت و خنثی کردن حوادث ضد انقلاب و استمرار و تکرار مردم سالاری موجب تثبیت آزادی شد. اگر کودتای سال 1359 خنثی نمی شد و اگر شورش منافقین و گروه های ضد انقلاب خنثی نمی شد آزادی در ایران پا نمی گرفت و اگر اداره کشور از طریق مردم سالاری و انتخابات ادامه نمی یافت، آزادی در ایران شکل نمی گرفت.

*ایجاد امنیت و تکرار انتخابات و مردم سالاری نیز موجب تثبیت آزادی شد. البته نقش رهبری و ولایت فقیه در تثبیت آزادی بسیار مهم بود. با اتکا به این رکن و حافظ آزادی ها بود که در کشور از ابتدای انقلاب تا کنون، چند بار از بازگشت استبداد جلوگیری شده است. عده ای به نام آزادی و عده دیگری به نام دین می خواستند کشور را سوی استبداد و دیکتاتوری ببرند که امام و مقام معظم رهبری از این حادثه جلوگیری کردند.

*در دفاع مقدس تمام دنیا دست به دست هم دادند که یا جمهوری اسلامی را ساقط کنند و یا بخش هایی از خاک وطن ما را تجزیه و جدا سازند و یا آنکه ایران را به دامن غرب برگردانند. پنج استان ایران را اشغال کردند، چند میلیون نفر را آواره کردند، خسارت اقتصادی فراوانی را به بار آوردند، قریب صد میلیارد دلار به ما خسارت وارد کردند و در مقابل می گفتند شما نمی توانید سرزمین هایتان را آزاد کنید، پیش ما بیایید تا ما کمکتان کنیم برای کمک به ما هم می گفتند اول به ما وابسته بشوید و شرایط سیاسی ما را قبول کنید. یعنی استقلال خود را بگذارید روی میز تا ما یک فکری برای شما بکنیم. در چنین شرایطی بود که شهدا و رزمندگان و جانبازان و آزاده های ما به میدان آمدند و با فکر و درایت توانستند تمام سرزمین های ما را آزاد کنند، در نتیجه استقلال و عزت ایران اسلامی در جنگ تثبیت شد و پایه های آن مستحکم شد.

*آخرین خصومت غرب علیه ایران، محاصره شدید اقتصادی طی 12 سال اخیر تحت عنوان منزوی سازی ایران و فلج سازی اقتصاد ملی بود. به بهانه واهی بمب اتم اسلامی که به دروغ به ما بسته بودند، شدید ترین تحریم ها را علیه ایران به کار بردند. تحت مفاهیم پوچ اسلام هراسی و شیعه هراسی و ایران هراسی و با تبلیغات دروغین در مورد احتمال حمله اتمی ، قریب 12 سال فضای تبلیغاتی علیه ما شکل دادند. دشمنان انقلاب ابتدا فکر نمی کردند ما مقاومت کنیم و تحت شرایط تحریم ها به نصب 20 هزار سانتریفیوژ و غنی سازی 30 درصدی برسیم. وقتی که مشاهده کردند که ایران به این سطح از پیشرفت ها رسیده است، خودشان دست از منزوی سازی ما برداشتند و همه به میز مذاکره روی آوردند. باز هم شهدا کشور ما را از این خصومت ها و دشمنی ها نجات دادند. هم شهدای هسته ای و هم نیروهای مسلح، راه حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی را به کشور سد کردند. بالاخره دشمنان ملت ایران تسلیم شدند.

*{با اشاره به برنامه جدید غرب علیه ملت ایران} دشمنان ما در صدد هستند که به دوستان و طرفداران خود به پیوندند. از حامیان خود در منطقه مانند عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی کمک بگیرند و با فرصت دادن به تکفیری ها سعی کنند که جلوی پیشرفت ایران را بگیرند و از ایجاد یک تمدن بزرگ و حیات طیبه برای مردم جلوگیری کنند.آنها نمی خواهند ایران اسلامی به یک کشور بزرگ و پیشرفته با فرهنگ اسلامی و ایرانی در این منطقه به وجود آید. مخالفت آنها، مربوط به امروز و پیروزی انقلاب اسلامی نیست. بلکه قرن هاست که آنها با اسلام و کشورهای اسلامی به خصوص ایران مخالفت می کنند. آنها تنها کشورهای اسلامی را برای نوکری و دست نشاندگی می خواهند. تا قبل از اینکه نفت پیدا شود و رژیم صهیونیستی در این منطقه تحمیل بشود انگیزه آنها اعتقادی بوده است. با اسلام و ملت های این منطقه مخالف بودند. از زمانی که نفت و گاز در صد سال اخیر پیدا شد و از زمانی که به اسرائیل شکل دادند تصمیمشان بر جلوگیری از پیشرفت کشورهای منطقه بیشتر شده است.

* آنقدر این کشورها را به خود وابسته کرده اند که اگر یک روز قطعات یدکی به عربستان و ترکیه ندهند و یا مهمات نظامی برای آنها نفرستند، ارتش های عربستان و ترکیه سقوط می کنند و کشورهای کوچک هم می توانند بر آنها غلبه کنند.

*ایران از زمان استقلال تا کنون به خود اتکایی در صنایع نظامی رسیده است و آنها ناراحت هستند، می گویند شما نباید موشک داشته باشید، خودشان موشک و بمب اتم دارند ولی از دستیابی ما به سلاح های دفاعی می خواهند جلوگیری کنند. چرا؟ روشن است که آنها نمی خواهند یک ایران مقدر و مستقر در منطقه باشند. به همین دلیل، از ابتدای انقلاب بر سر راه ما مانع تراشی کرده اند. جنگ و کودتا و ترور و شورش و تحریم ها را به وجود آوردند، ولی ما به فضل الهی از این موانع عبور کردیم. شهدا، رزمندگان و مقاومت ملت ایران و رهبری حکیمانه امام و مقام معظم رهبری از عوامل اصلی پیروزی ما بودند.

*برنامه جدید آنها این است که می خواهند با باز کردن درهایی که بسته بودند و ناچار شدند آنها را بازکنند کالاهای مصرفی را وارد کشور ما بکنند. یعنی از ورود فنآوری پیشرفته جلوگیری کنند، یک تجارت کنترل شده و به قول خودشان هوشمند را جایگزین تحریم های هوشمند سازند. در برجام و یا توافق وین، گروهی را مامور کنند که بر واردات و صادرات ایران نظارت کنند، از ورود برخی از کالاها جلوگیری کنند و از صادرات برخی از کالاها جلوگیری کنند. آنها با این کار می خواهند اولا از رفتن ایران به سوی استقلال اقتصادی جلوگیری کنند و ثانیا از وارد شدن فناوری های پیشرفته به ایران هم جلوگیری کنند. یعنی اقتصاد ملی ما را پا در هوا نگه دارند و تردید را در اقتصاد ایران عمیق سازند.

* حرکت دولت و مردم به سوی اقتصاد مقاومتی راه برون رفت از خصومت های جدید غرب است. جدی گرفتن تولید ملی و مردمی کردن اقتصاد می تواند راه ورود ما را به اقتصاد بین الملل باز کند. اقتصاد مقاومتی برای شکستن کنترل و برنامه های جدید غرب علیه پیشرفت ملت ایران است.


چگونه پای آمانو به کمیسیون برجام باز شد؟


مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی راهی تهران شده است. او به منظور انجام گفتگو با مقامات و دانشمندان ایرانی درباره فعالیت های ادعایی مرتبط با تسلیحات هسته ای به ایران سفر می کند اما بازار خبر رفتن یا نرفتن او به کمیسیون برجام داغ شده است.

به گزارش خبرآنلاین، یوکیا آمانو راهی تهران شده و این سفر در حالی انجام می شود که کمتر از یک ماه به ضرب الاجل 15 اکتبر برای جمع آوری اطلاعات درباره ادعاهای مطرح شده در زمینه تسلیحات هسته ای باقی مانده است(اینجا). اما حضور او حاشیه ای دارد که متن را تحت الشعاع قرار داده است. رئیس کمیسیون برجام خواسته که آمانو به مجلس برود. علیرضا زاکانی در توضیح گفته است که آمانو به سنا رفته، پس باید به مجلس شورای اسلامی نیز بیاید.

پس از سخنان زاکانی، اسماعیل کوثری یکی از اعضای کمیسیون ویژه برجام، حضور آمانو در کمیسیون را تکذیب کرد و گفت که هیچ بحثی در کمیسیون در این باره صورت نگرفته است (اینجا). ظاهرا وقتی این موضوع را زاکانی مطرح کرده که هیچ اقدام عملی ای در این باره صورت نداده بود، چه آنکه محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت در واکنش گفته بود: مجلس باید به صورت رسمی درخواست خود را برای دعوت از مدیرکل آژانس به کمیسیون برجام ارائه دهد (اینجا). اینگونه بود که زاکانی برای دعوت از آمانو دست به قلم شد. او به وزیر امورخارجه نامه نوشت و درخواست خود را مطرح کرد. در نامه علیرضا زاکانی خطاب به ظریف آمده است: این کمیسیون آمادگی دارد با هماهنگی دولت محترم در یکی از جلسات خود میزبان ایشان باشد تا حساسیت نمایندگان ملت غیور ایران اسلامی درباره نحوه عملکرد، بازرسی‌ها و مسوولیت های خطیر آژانس به طور مستقیم با وی مطرح شود(اینجا).

حالا ظاهرا پیگیری ها نتیجه بخش شده اند، چراکه امروز ابتدا حسن قشقاوی، معاون کنسولی و امور مجلس وزارت امور خارجه از احتمال حضور آمانو در جلسه فردای کمیسیون برجام خبر داد و گفت: این موضوع با نظر مثبت وزارت امور خارجه در حال پیگیری است (اینجا) و پس از آن و در آخرین خبر، زاکانی از قطعی شدن حضور آمانو در جلسه فردای کمیسیون ویژه برجام سخن گفته است. رئیس کمیسیون برجام به تسنیم گفته است: براساس اعلام وزارت امور خارجه به کمیسیون برجام، مقرر شده آمانو ساعت 14 بعدازظهر در جلسه کمیسیون برجام حضور یابد.

پنج سال یارانه نقدی؛ 85میلیارد دلار پولی که توزیع شد/ اقتصاد ایران با یارانه ها کجا می رود؟


بسیاری از کارشناسان معتقدند این حجم از نقدینگی که بی هدف میان 76 میلیون ایرانی توزیع می شود ، هنوز تاثیرات مخرب خود را به طور کامل نشان نداده است

زهرا علی اکبری- در قالب هدفمندی یارانه ها تا کنون نزدیک به 85میلیارد دلار نقدینگی در میان مردم توزیع شده است .

 به گزارش خبرآنلاین، تا کنون پنجاه و پنج مرحله یارانه 45هزار و 500 تومانی به هر ایرانی واریز شده است . بررسی ها نشان می دهد با احتساب این مرحله میزان توزیع یارانه نقدی به 85 میلیارد دلار بالغ خواهد شد.

 به این ترتیب هر ایرانی از ابتدای اجرای این طرح تا کنون 2 میلیون و 457 هزار تومان در قالب یارانه از دولت دریافت کرده است . با احتساب یارانه شهریور دریافتی هر ایرانی به 2 میلیون و 502 هزار و 500 تومان می رسد. با در نظر گرفتن متوسط نرخ دلار در 5 سال گذشته ، یعنی از ابتدای اجرای هدفمندی یارانه ها تا کنون دریافتی هر ایرانی بالغ بر 1107 دلار می شود .این رقم با توجه به متوسط قیمت دلار در 5 سال گذشته حاصل شده است .  بر اساس این گزارش بیش از 190 هزار میلیارد تومان در قالب یارانه نقدی از آذر ماه سال 1389 تا کنون توزیع شده است .شهریور ماه نیز چیزی در حدود 3 هزار و سیصد میلیارد تومان در قالب هدفمندی یارانه ها میان مردم توزیع شد .  به موجب ارزیابی های صورت گرفته متوسط قیمت دلار در 5 سال گذشته در حدود 2260 تومان بوده است . بیش از 193 هزار میلیارد تومانی که در 5 سال گذشته توزیع شده است  با 85 میلیارد دلار در این دوره زمانی برابری می کند.

  ایران در شرایطی به استقبال پنجمین سالگرد اجرای قانون هدفمندی یارانه ها می رود که پیش از این قرار بود این طرح ظرف 5 سال به پایان برسد اما اظهارات مقامات دولتی حکایت از تداوم اجرای این طرح در قالب برنامه ششم توسعه دارد .بسیاری از اهداف پیش بینی شده در قانون هدفمندی یارانه ها به دلیل سنگینی کفه پرداخت نقدی محقق نشده است . تزریق این میزان نقدینگی به جامعه در سال های مذکور سبب شد تورم بالای 35 درصد نیز خودنمایی کند . هر چند دولت یازدهم با اتخاذ تدابیری توانست نرخ تورم را به محدوده 15 درصدی بکشاند اما باز سنگین توزیع ماهانه بیش از یک میلیارد دلار پول نقد میان مردم اقتصاد را از چالاکی دور کرده است.

 بر اساس این گزارش در شرایطی مردم نزدیک به 85 میلیارد دلار پول نقد از دولت دریافت کردند که ظرف سه سال اخیر بحران اقتصاد ایران کمبود نقدینگی و اعتبارات ، به دلیل کاهش قابل توجه درآمدهای نفتی در اثر تشدید تحریم هاست .

 بسیاری از کارشناسان معتقدند این حجم از نقدینگی که بی هدف میان 76 میلیون ایرانی توزیع می شود ، هنوز تاثیرات مخرب خود را به طور کامل نشان نداده است . آنها معتقدند که این نقدینگی مانند سیلی ویرانگر به هر بخش از اقتصاد ایران سرازیر شود ، خرابی های فراوانی به بار خواهد اورد . تجربه سرازیر شدن بخشی از این نقدینگی به بازار طلا و سکه در سال 90 تا اولین ماه های سال 92 سبب شد قیمت سکه تا بالاتر از یک میلیون و پانصد هزار تومان نیز افزایش پیدا کند . در برهه ای از زمان ،تاثیرات روانی اجرای این طرح، قیمت مسکن را نیز با شیب تندی افزایش داد. از سوی دیگر باید در نظر داشت عدم تزریق این اعتبار به بخش های مولد و مهم اقتصادی از جمله تولید و صنعت زمینه ساز آسیب های جدی به اقتصاد ، از جمله ناتوانی در افزایش اشتغال، تولید و ... شده است .

 در حالی که درآمدهای نفتی ایران در سال های اخیر کاهشی قابل توجه را تجربه کرده است و درآمد نفتی سال 93 به یک ششم درآمدهای نفتی در سال 1390 رسیده است، دولت مجبور است هر ماهه برای اجرایی کردن قانون هدفمندی یارانه ها نسبت به توزیع بیش از یک میلیارد دلار پول نقد در میان مردم اقدام نماید .

 بررسی ها نشان می دهد میزان اعتبارات توزیعی در این دوره زمانی برابر با متوسط 16 میلیارد دلار در سال بوده است .ایران از ابتدای سال 1389 تا پایان سال 1393 حدود 294 میلیارد دلار درآمد نفتی به دست آورده است . به این ترتیب در این دوره زمانی یک سوم درآمدهای نفتی میان مردم توزیع شده است .

درآمد 118 میلیارد دلاری نفت در سال 1390 به حدود 21 میلیارد دلار در سال 1393 کاهش یافته است؛ اما رقم یارانه ها در این دوره زمانی همچنان 45 هزار و 500 تومان باقی مانده است . مسعود نیلی در ابتدای کار دولت یازدهم ارزش واقعی یارانه 45 هزار و 500 تومانی را چیزی در حدود 19 هزار تومان اعلام کرد . با احتساب نرخ تورم در دو سال گذشته ارزش واقعی این یارانه از رقم 19 هزار تومان نیز کمتر شده است . دولت در سال 1393 با اعلام فراوخوانی از مردم خواست از دریافت یارانه انصراف دهند اما این طرح تنها با استقبال دو میلیون و چهارصد هزار نفر از مردم روبرو شد و در عمل جامعه یاران یارانه بگیر باقی ماند . دولت در راستای اجرای مصوبه مجلس لازم است امسال 6 میلیون نفر از تعداد یارانه بگیران بکاهد که این طرح با اعتراضات برخی از حذف شدگان روبرو است.

چرا شیعیان بر «مهر» سجده می کنند؟


یه سوال دیگه که وهابیت همیشه این رو تکرار میکرده و میکنه رو

 امروز برای اینپست گذاشتم همراه با یک جواب عادلانه و محکمه پسند 



پرسش:

چرا شیعیان بر «مهر» سجده می کنند؟ دلیل فقهی این عمل چیست؟


پاسخ:


1- به لحاظ فقهی، اختلاف فقه شیعه با دیگر فرق اسلامی این است که آیا سجده در نماز بر هر 

چیزی صحیح است یا باید بر اشیاء خاصی سجده کرد؟


فقه شیعه معتقد است که سجده بر امور خوردنی و پوشیدنی و بعضی از معادن صحیح نیست و 

سجده مثلاً بر سنگ و گیاه ناخوردنی و خاک و چوب و... صحیح است. و نمی‌توان مثلاً بر فرش 

(که از پشم یا پلاستیک و مواد نفتی باشد) سجده کرد. اکنون که زندگی ما به گونه‌ای شده است 

که بعضی مواقع در مکانی نماز می‌گزاریم که زیر انداز ما، قابل سجده صحیح در نماز نیست؛ ما 

قطعه‌ای از آن چه که سجده بر آن صحیح است را تهیه کرده و به عنوان محل سجده استفاده 

می‌کنیم. امام صادق(ع)‌ می‌فرماید: سجده جایز نیست مگر بر زمین یا آن چه از زمین روید الا آن

چه که پوشیدنی و خوردنی است.[i]



2- شیعه بر خاک و سنگ و اصطلاحاً «مهر» سجده می‌کند و بر چیزی سجده کردن غیر از 

«برای چیزی سجده کردن» خواهد بود. یعنی «مهر» مسجود علیه است نه «مسجود له».




3- سیره عملی مسلمین در عصر پیامبر اکرم(ص)، سجده بر زمین مسجد بود که با ریگ،کف آن

مفروش شده بود و وقتی هوا گرم می‌شد آنان مشتی ریگ را در دست می‌گرفتند و خنک می‌کردند 

تا سجده بر آن آسان باشد. جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید: با پیامبر(ص) نماز ظهر می‌گزاردم

که یک قبضه از ریگ‌ها را در کف گرفتم تا سرد بشوند و بتوانم بر آنها سجده کنم[ii]یکی از صحابه از این

 که پیشانیش به خاک برسد اجتناب می‌کرد و پیامبر بدو فرمود: که پیشانیت را بر خاک بگذار[iii]

و یکی از اصحاب بر پیچ عمامه‌اش سجده می‌کرد که پیامبر(ص) با دست خود 

عمامه را از پیشانیش بر داشت[iv]و روایات دیگر اهل سنت دلالت دارند که پیامبر(ص)

 بر حصیر و خمره (گل کوزه)‌ سجده می‌فرمود[v]