بصائر
بصائر

بصائر

معمای حمله داعش به پاریس/ در نشست وین چه گذشت؟/ امیرعبداللهیان: اسد درباره آینده خودش تصمیمم می‌گیرد


دو تحلیل گر سیاسی و یک دیپلمات وزارت خارجه آخرین وضعیت حمله تروریستی داعش در پاریس و گفتگوهای وین ۲ برای تعیین سرنوشت سوریه را بررسی کردند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در گفتگوی ویژه خبری دیشب شبکه دو سیما، کامران نجف زاده، میزبان حمیدرضا آصفی، سفیر سابق ایران در فرانسه و سعدالله زارعی تحلیلگر سیاسی منطقه بود و البته در بخشی از برنامه هم با حسین امیرعبداللهیان معاون عربی، آفریقایی وزیر خارجه تلفنی گفتگو کرد تا آخرین وضعیت نشست وین۲ برای تعیین سرنوشت سیاسی سوریه و حمله داعش به اهالی پاریس را بررسی کند.

در ادامه مشروح این نشست را می خوانید.

چرا فرانسه؟ داعش دوستان فرانسوی زیادی داشت. چرا زود دوست به دشمن تبدیل شد؟

حمید رضا آصفی، سفیر سابق ایران در پاریس:
جمهوری اسلامی ایران این حمله تروریستی را از ابتدا، محکوم کرد. ما از همه بهتر می دانیم تروریست یعنی چه، چون بیش از همه قربانی داده ایم. برای همین محکوم کردن قاتل بهترین اقدام بود. این که موضوع داعش از کجا به پاریس آمد، چندین تحلیل دارد. هر تحلیلی داشته باشیم در اصل موضوع تغییر نمی دهد. این اتفاق افتاده است. به فرض که این عملیات مربوط به داعش است، این اقدام اول داعش نبود. در ضاحیه، در عراق، حادثه سقوط هواپیماهای روسی که هنوز دلیل آن معلوم نیست، یک سلسله حوادث است. مسئله ترور در فرانسه برجسته شد چون قلب اروپا بود و رسانه بیشتر در خدمت غربیهاست و بهتر استفاده کردند. وگرنه اتفاقی که در ضاحیه افتاد و حدود ۵۰ نفر کشته شدند، کم اهمیت نیست. ولی آن در محاق رفت و کسی به آن نپرداخت. داعش فرانسه را انتخاب کرد به چند دلیل. اولا قلب اروپاست و دوم چند فرهنگی است. رفت و آمد و تردد به پاریس و فرانسه به دلیل سهولت و تسامح دولت راحتتر است. کانون رسانه هاست و بازتابش در رسانه ها بیشتر است.

چرا دوست به دشمن تبدیل شد:؟
آصفی:
وقتی ترور و خشونت و جنایت در دستور کار قرار گیرد، دیگر دوست و دشمن فرقی نمی کند. در دنیای سیاست، منافع الان حرف اول را می زند نه اخلاق مداری. داعش در جایی این جنایت را می کند که بازتاب و امکان بیشتری داشته است. یک بار وزیر سابق داخله فرانسه ۱۶ سال پیش به من گفت ما بیش از ۷ میلیون مسلمان داریم ولی ۵ میلیون بیشتر اعلام نمی کنیم. داعش از اینها می تواند راحتتر یارگیری کند.


رمز قدرت داعش داعش چیست؟ اینها موشک استینگر و ضدهواپیمایی دارند و در قلب اروپا عملیات می کنند؟
سعدالله زارعی تحلیلگر مسایل منطقه:
سیاست و جنایت در این حادثه دو روی یک سکه اند. مبدا پیدایش گروه های تروریستی به نام داعش، خود غربیها هستند. به گواه اسناد خودشان، آن ها در تسلیح این جریان نقش دارند و پوشش عاطفی عقلانی مشروع دادند که باید بر علیه برخی از دولتهایی که آنها می گویند نامشروع در خاورمیانه هستند، جنگید. این یک طراحی بود. در موضوع سوریه هم طراحی شده بود. درباره حوادث فرانسه هم ممکن است یک برنامه ریزی باشد. الان در یک فضای پر احساس رسانه ای که توسط رسانه های رسمی تقویت می شود قرار داریم. آقای اولاند رئیس جمهور فرانسه بیانیه داده و سه نکته می گوید: اولا این حادثه برنامه ریزی شده بوده، از خارج هدایت شده و ارزشها و انسجام ما را مورد تهاجم قرار داده. این بیانگر این است که آنها ایدئولوژی رو با مسایل سیاسی گره می زنند.


چرا باید الان این اتفاق بیفتد؟ برنامه ریزی پشت آن می بینید؟
آصفی:
این برنامه ریزی شده بوده ولی قائل به همزمانی برخی اتفاقات نیستم. یک عملیات تروریستی با این وسعت، نمی تواند بدون برنامه باشد. تعبیر و برداشت دیگری دارم. در عرصه میدان در سوریه، داعش به توفیقات دیگری نائل نشد. پیشروی هایش متوقف شد و عرصه عملیات به دست دولت و ارتش سوریه افتاد. از تحلیل و گمانه زنی می پرهیزم. داعشی ها مسئولیت را بر عهده گرفته اند و رقص و پایکوبی کرده اند و می گویند در آینده به کشورهای دیگر حمله می کنند. آنها در شرایط استیصال این کار را کرده اند. در سوریه ناتوان شده اند. در ضاحیه لبنان خواستند ضربه بزنند که پاسخ قاطع حزب الله آنها را ناامید کرد. میدان را به فرانسه بردند تا روحیه نیروهای شکست خورده خود را سازمان بدهند. داعش دیگر گروه القاعده نیست. یک شبه دولت شده، نفت می فروشد، مالیات می گیرد. ارتش دارد. غولی شده که الان اروپا با آن درگیر شده. در کمتر از یکسال دو حادثه داشتیم. آذرماه سال پیش حادثه مشابهی بود. الان هم یک حادثه. فرانسه در هنگام هشدار قرمز بود. تیم فوتبال و هیات آلمانی را تهدید کردند. برای دولت فرانسه این حادثه خیلی سنگین بود.


حسین امیرعبدالهیان معاون عربی آفریقایی وزیر خارجه از نشست وین ۲ روی خط تلفنی برنامه آمد.
از وین ۲ چه خبر؟ چرا نشست سوریه بدون بیانیه پایان یافت؟
عبداللهیان:
نشست امروز سوریه، یک جمع بندی و بیانیه پایانی داشت ولی حدود ۷ ساعت این نشست به طول انجامید که در زمان مناسبی دکتر ظریف هم از تهران به وین آمدند و حضورشان بسیار موثر بود. در این نشست مانند نشست قبلی برخی کشورها، دنبال یافتن عبارت روشن برای کناره گیری آقای دکتر بشار اسد بودند. در خصوص حادثه شب گذشته پاریس و دو شب قبل در بیروت، تاکید محکم داشتیم که باید پیام به گروه های تروریستی داشته باشیم.


پیام محکمی بیانیه داشت؟ جان کری در پایان نشست گفت به توافق رسیدیم در ۶ ماه انتخابات آزاد برگزار شود یعنی چه؟
عبداللهیان:
نه، به چنین جمع بندی ای نرسیدیم. یک جدول زمان بندی مورد بررسی قرار گرفت و قیدی ما زدیم در ۶ ماه مقطع روند راه سیاسی در سوریه تدوین شود و در ۱۸ ماه این نقشه راه به اجرا برسد. این چیزی که تاکید شد این بود که در راستای مبارزه با تروریست همه کشورهای منطقه و خارج از منطقه تعهد بدهند آتش بس در ۶ ماه برقرار شود. اگر آتش بس برقرار شد آن پروسه سیاسی در جدول زمان بندی می تواند پیش برود. درباره این پروسه سیاسی هم نمایندگان دولت سوریه و معارضان سوریه گفتگو کنند. یک لیست از گروه های معاضد ضد دولتی در مشورت در کشورها از جمله سوریه آماده شود تا در گفتگوهای فراگیر ملی مشخص شود تا کسانی که شرکت می کنند معارضین سیاسی هستند نه تروریست ها.


درباره سرنوشت اسد صحبت شد؟
عبداللهیان:
بله، متاسفانه برخی از وزرای خارجه در هر جلسه اصرار دارند آقای اسد از قدرت باید کناره گیری کند. به صراحت در جلسه بیان شد ولی اجازه داده نشد این موضوع در بیانیه ذکر شود و قرار شد مردم سوریه در این باره تصمیم بگیرند. برخی نیز گفتند در صورت طی شدن ۶ ماه فرصت، آقای اسد نباید کاندیدا شود. بلکه این هم در متن نیامد و قرار شد خود آقای اسد تصمیم بگیرند کاندیدا می شوند یا نه و این مردم سوریه هستند که سرنوشتشان را تعیین می کنند.


این عملیات نشان دهنده قدرت داعش است یا ضعف امنیتی فرانسوی هاست؟
آصفی:
من هیچ اقدام تروریستی را نشانه قوت نمی بینم. اقدام تروریستی نشانه ضعف و استیصال است. اینها به جای نشانه قدرت، نشانه ضعف و استیصال است. تروریست می تواند با برنامه ریزی می تواند هر جا ضربه بزند. نیروهای امنیتی فرانسه بسیار زبده هستند ولی علی رغم تمام توانمندی هایشان ضعف نشان دادند. فرانسه نباشد، یک جای دیگر. اگر قرار شد اروپا ناامن شود، همه کشورها ناامن می شوند.


وقتی بحران سوریه شروع شد برخی انتقاد می کردند باید سیاست ما شکل دیگری داشته باشد. نظر شما چیست؟
زارعی:
ما به نفی اشغال توسط غرب و نفی تروریست توسط افراطیون معتقدیم. این تحلیل است که مهد تروریست، اشغالگری است. اگر اشغالگری نبود در عراق و برخی کشورهای منطقه، شاهد این تروریست نبودیم. تروریست در منطقه از هرج و مرجی تبعیت می کند که مبتنی بر نفی دولتهای منطقه است. چرا باید دولت در سوریه، عراق و لبنان نفی شود؟ نتیجه هرج و مرج پیدایش گروه های تروریستی است. غربیها نمی توانند بگوید تروریست خوب داریم و تروریست بد. خوب، تروریستی است که اسلحه در دست می گیرد و بعد اقدام سیاسی می کند؟ آقای اسد گفت شما می گویید سلاح را به دست تروریست خوب می دهیم، چه تضمینی است سلاح را به داعش ندهید؟
در تحلیل امروز فضای رسانه ای دولتی در فرانسه، آیا واقعیت دیگری پشت صحنه نیست؟ هجمه به دو مقوله مدنیت یعنی فوتبال و موسیقی این پیام اجتماعی به دنبال ندارد؟ چرا کانون های امنیتی و مراکز پلیس مورد حمله قرار نگرفتند؟ باید به این توجه کرد. اولاند مقوله تروریستی پاریس را به ارزشها ربط می دهد و جهانی اعلام می کند. یک مقام ارشد کلیسا در اروپا می گوید ما شاهد جنگ جهانی سوم خواهیم بود. اینها یعنی چی؟

 

یعنی امکان زمینه سازی نظامی در سوریه و منطقه است؟ ادبیات مانند ۱۱ سپتامبر شده؟
زارعی:
اگر این اقدام تروریستی است که هست، همه جهان در تهدید است. چرا یک مقام مذهبی صحبت از جنگ جهانی سوم می کند و چرا صحبت از پدیده جهانی می کنند؟

 

ممکن است مختصات منطقه از لحاظ نظامی تغییر کند؟
زارعی:
غربیها با علامت سئوال در درون خودشان مواجه شدند که چرا از تروریست حمایت کردید. ممکن است یک برنامه ریزی جدید علیه کشورهای مسلمان باشیم. این تحلیلش زود است باید بگذاریم زمان بگذرد.

 

بعد از پنج سال نگاه شما به حمایت ایران از اسد چیست؟
آصفی:
اسد در انتخاباتی با استانداردهای بین المللی برنده شد. ۸۴ درصد رای آورد که بالاست. طبیعی است جمهوری اسلامی ایران از دولت قانونی سوریه، آقای اسد باشد یا فرد دیگری، حمایت می کرد. اگر باب بشود هر کسی بگوید دولت قانونی را قبول ندارم، سنگ روی سنگ بند نمی شود. دولتهایی که معترض آقای اسد هستند، از طریق انتخابات روی کار نیامدند. این از لطایف روزگار است، سعودی ها از طریق انتخابات نیامدند، خودشان دربحرین و سوریه دخالت می کنند. چه باید کرد؟ آدم باید از حق دفاع کند. داعش رو چه کسی به وجود آورد؟ با پول کی بوجود آمد؟ زیرساختهای سوریه دارد از بین می رود و مردم زیادی آواره و کشته شدند. آیا داعش بدون پول برخی کشورهای منطقه به وجود آمدند؟ در اجلاس وین باید روی این موضوع بحث شود برخی از دولتها پاسخگوی اقدامات خود باشند. احتمالا دور بعدی مذاکرات در فرانسه برگزار می شود.


در گروه های مجازی دیدم انتقاد می کردند که ایران باید نظر صریحتری نسبت به انفجار بیروت داشت؟
آصفی:
وزارت خارجه محکوم کرد ولی لازم بود سریعتر واکنش بدهیم. ولی اقدام لازم را انجام دادیم.

زارعی: به طور کلی درزمینه تحولات منطقه باید صریحتر و فعالتر عمل کنیم. در یمن، مواضع ما روشن است. وقتی رئیس جمهور محترم پیام می دهد که اگر حوادثی در پاریس محکوم می شود، حوادث بزرگتر دیگری در یمن در جریان است که تاکنون ۴ هزار نفر شهید گرفته. در پرونده ضاحیه، چرا دولتهایی که آمدند کنار فرانسه، چرا دوش به دوش مردم لبنان نایستادند؟ این موضوعات صداقت غربیها را زیر سئوال می برد.

آصفی: اتفاقی که افتاده دردناک است. یک عده مردم بیگناه کشته می شوند. غربیها و به خصوص آمریکاییها از این که بگویند مرغ ما یک پا دارد و اسد باید در سوریه برود، باید دست بردارند. داعش و تروریستها از ناپایداری، جنگ و خونریزی در سوریه دارد استفاده می کند برای این اقدامات. برای حل مسئله ترور، باید کمک کنیم دولت مستقر در سوریه، بتواند جلوی تروریستها را بگیرد. امیدواریم این حادثه بسیار تلخ درسی برای غرب به خصوص آمریکا باشد که باید با تروریسم ریشه ای و غیر تبعیض آمیز برخورد کنند.

در شب خونین پاریس چه گذشت؟ / بزرگترین عملیات تروریستی در تاریخ معاصر فرانسه


یم ملی فرانسه اگر 10 گل هم به تیم ملی آلمان می‌زد بازهم فایده‌ای نداشت، تروریست‌ها آن‌چنان بلایی به سر پاریس آورده بودند که خاموش شدن چراغ‌های برج ایفل هم نمی‌توانست مرهمی بر زخم‌های این شهر باشد.

پیش از آن‌که سوت پایان بازی به صدا دربیاید و فرانسه با دو گل آلمان را شکست دهد، فرانسوا اولاند تحت تدابیر شدید امنیتی مجبور شده بود ورزشگاه را ترک کند تا چند ساعت بعد روبروی دوربین بنشیند، وضعیت اضطراری اعلام کند و بگوید که مردم فرانسه خوب می‌دانند که چگونه در مقابل تروریست‌ها مقاومت کنند و آن‌ها را شکست بدهند. (اینجا)

تروریست‌هایی که اولاند برایشان خط‌ونشان می‌کشید اما پیش‌ازاین حرف‌ها کار خودشان را کرده بودند، آن‌ها کلکسیونی از حملات را در سرزمین ویکتور هوگو و مارسل پروست انجام داده بودند.(اینجا)

بهت و حیرتی که در چهره‌ی بازیکنان تیم ملی فرانسه دیده می‌شد (اینجا) تمثیلی از بهت و حیرتی عمومی‌ بود که خیلی زود از مرزهای فرانسه گذشت و تا بازیکنان این تیم به رختکن بروند و لباس عوض کنند در آن‌سوی اقیانوس آرام باراک اوباما را وادار به واکنش کرد؛ «این فقط یک حمله به فرانسه نبود، این حمله‌ای به تمام انسان‌ها و ارزش‌های ما بود. ما شانه‌به‌شانه در کنار مردم فرانسه ایستاده‌ایم.» (اینجا)

حملاتی که باراک اوباما از آن حرف می‌زد، به‌صورت همزمان در چند نقطه از پاریس به وقوع پیوسته بود. در منطقه‌ی 11 پاریس مردی با یک سلاح خودکار وارد رستوران کامبوج شده بود و مردم را به رگبار بسته بود. «من صدای حداقل شلیک 100 گلوله را شنیدم.» این جملات را یکی از شاهدان عینی به روزنامه لیبراسیون گفت. (اینجا)  

گفته‌ می‌شد نمونه‌ی دیگری از این تیراندازی جنون آمیز در نقطه‌ی دیگری از این شهر هم رخ‌داده بود، شهری که در داستان‌های پاتریک مودیانو آخرین فرانسوی برنده‌ی نوبل ادبیات، کوچه‌ پس کوچه‌هایش جا برای پنهان شدن زیاد دارد. 

این البته فقط یکی از سلسله عملیاتی بود که مردم پاریس را پس از گذشت چند دهه از حمله نازی‌ها به فرانسه به خاک و خون کشید. این حملات اما با حمله ارتش هیتلر تفاوت داشت، این باری اگرچه خبری از حضور بمب‌افکن‌ها بر فراز آسمان شهر دوست‌داشتنی ژان پل سارتر و آلبرکامو نبود، اما به‌جایش انفجارهای انتحاری در نقاطی از این شهر رخ‌داده بود تا تاریخ پاریس با مفهومی به نام عملیات انتحاری هم آشنا شود. (اینجا)

اگر دومیه (نقاش) در دهه‌ی 1850 تصویری مضحک از حمله‌ی ولگردهای پاریس به کاخ رهاشده‌ی تویلری کشیده بود تا تصاحب تاج‌وتخت را در تاریخ ثبت کند، این بار دوربین عکاسان و شهروندان تصاویری واقعی و تکان‌دهنده را از «پایتخت مدرنیته»* در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذاشتند که از فاجعه‌ای تمام‌عیار حکایت داشت. (اینجا)

تعداد کشته‌های تیراندازی‌ها و انفجارها خیلی زود از مرز 40 نفر گذشت، اما در گوشه‌ای دیگر از این شهر تروریست‌ها در مرکز هنری باتاکلان بیش از 100 نفر را به گروگان گرفته بودند. (اینجا) این بار اما خبری از ژان والژان ویکتور هوگو نبود تا به لطف قدرت بدنی حیرت انگیزش به دل حادثه بزند تا ناجی روح پاریس شود.

اولاند مردان کابینه را فراخواند تا جلسه‌ای اضطراری را برگزار کند، بان کی‌ مون حملات را محکوم کرد (اینجا) و خواستار آزادی گروگان‌ها شد، پلیس شهر را قرق کرد. (اینجا) خطوط مترو تعطیل شدند و مردم در خانه‌ها خودشان را حبس کردند تا از یکسو پای تلویزیون‌هایشان بنشینند و از سوی دیگر در دنیای مجازی خبرهای شهرشان را پی بگیرند. (اینجا)

خبرنگارانی که روبه روی دوربین‌های شبکه‌های خبری می‌ایستادند از خالی شدن پاریس می‌گفتند، از این‌که شهر در دست پلیس و سربازانی است که از پادگان‌ها به خیابان‌ها آمده‌اند تا امنیت را حفظ کنند.(اینجا) ابعاد اتفاق آن‌قدر بزرگ بود که به دستور اولاند مرزهای فرانسه هم بسته شود و یک‌هزارو 500 سرباز به سراسر کشور اعزام شوند.

تصویر کامیون‌های پر از سربازی که وارد خیابان‌ها شده بودند، پاریس دهه‌ 40 میلادی را به خاطر می‌آورد که خط مقاومت در برابر نازی‌ها در زیرزمین‌هایش شکل‌گرفته بود، خط مقاومتی که بعدها روی پرده‌ی سینما به خلق آثار جاودانه‌ای مثل «آخرین مترو پاریس» (فرانسوا تروفو 1980) انجامید.

نیروهای ویژه این بار درنگ نکردند، غرور فرانسوی‌شان آن‌قدر جریحه‌دار شده بود که بی‌درنگ به ساختمان «باتلاکان» حمله کنند. جایی که به گفته شاهدان عینی دو یا سه جوان بیست‌ساله بالباس سراسر سیاه حدود 100 نفر را گروگان گرفته بودند. در این حمله دو گروگان گیر کشته شدند، اما قبل از مرگ آن‌ها مردم را در سالن به رگبار بستند، ساختمان فتح شد اما اینجا هم 100 کشته روی دست پاریس ماند تا تعداد کشته‌ها به بیش از 150 نفر برسد. (اینجا)

حالا همه داشتند از فرانسه حرف می‌زدند، جایی که قرار بود طی روزهای آینده میزبان رهبران جهان باشد تا آن‌ها در همایشی به بررسی تغییرات آب و هوایی روی کره زمین بپردازند و در حاشیه‌اش برای مناطق مختلف این کره‌ی خاکی در دیدارهای پیدا و پنهان تصمیم بگیرند.

شهر هنوز بیدار بود، اما بیداری‌اش نه شباهتی با توصیفات ارنست همینگوی در «پاریس؛ جشن بیکران» داشت و نه ربطی به شب‌بیداری‌هایی «نیمه‌شب در پاریس» وودی آلن. 7 خط مترو تعطیل‌شده بودند و برج ایفل هم به نشانه‌ی عزای عمومی چراغ‌هایش خاموش شده بود. (اینجا)

پاریس یکی از تلخ‌ترین شب‌هایش را در عصر جدید پشت سر گذاشته بود؛ اما تازه این آغاز ماجرا بود، ماجرایی که حالا باید منتظر ماند و دید که چه ابعادی پیدا می‌کند و به کجاها می‌انجامد. کسی چه می‌داند شاید همانطور که از دل آشوب‌ها و خونریزی‌های نیمه قرن نوزدهم روح مدرنیته از دل خرابه‌های جنگ در پاریس برخاست، این بار هم این شهر دوباره جهان را شگفت‌زده کند.

هشدار درباره خطر مصرف زیاد گوشت مخصوصا زمانی که کباب شود!


نتایج یک مطالعه جدید نشان می دهد که مصرف زیاد گوشت به ویژه زمانی که در درجه حرارت بالا پخته می شود، با افزایش خطر ابتلا به سرطان کلیه ارتباط دارد.

رژیم های غذایی مملو از گوشت به خاطر عواملی همچون ترکیبات سرطان زای حاصل از برخی روش های پخت و پز مانند کباب کردن و سرخ کردن، خطر ابتلا به کارسینوم سلول کلیه (RCC) را افزایش می دهد.
کارسینوم سلول کلیوی سرطانی است که در لایه پوشاننده لوله های بسیار کوچک کلیه که خون را تصفیه و مواد زائد را خارج می کنند، به وجود می آید.
محققان دانشگاه تگزاس در جریان مطالعه ای که در مجله Cancer منتشر شد، همچنین متوجه شدند افراد دارای برخی جهش های خاص ژنتیکی، نسبت به ترکیب های مضر ناشی از پخت و پز در درجه حرارت بالا آسیب پذیرتر هستند.
طبق اعلام انجمن سرطان آمریکا، کارسینوم سلول کلیه، شایع ترین نوع سرطان کلیه است و پیش بینی می شود امسال 60 هزار نفر را در آمریکا گرفتار کند و حدود 14 هزار نفر را به کام مرگ بکشاند.
سیر صعودی کارسینوم سلول کلیه در دهها سال گذشته ادامه دارد و محققان نقش رژیم غذایی غربی را در این زمینه منتفی نمی دانند.
یکی از مولفه های رژیم غذایی غربی مصرف بیش از حد متوسط گوشت است که با افزایش خطر ابتلا به سرطان ارتباط دارد.
استفانی ملکونیان متخصص همه گیر شناسی و نویسنده این گزارش، می گوید: یک سازوکار احتمالی در خصوص ارتباط مصرف زیاد گوشت با افزایش خطر ابتلا به سرطان می تواند مصرف ترکیب های مضری باشد که در حین پخت گوشت به ویژه در دمای بالا و یا به روش کباب کردن آن ایجاد می شود.
به گفته ملکونیان، کلیه یک ارگان فعال به لحاظ بیوشیمیایی و مسئول تصفیه بسیاری از سموم مضر بدن است، بنابراین بررسی اثرات رژیم های غذایی از جمله عوامل سرطان زا در خطر ابتلا به سرطان کلیه ضروری است.
محققان در این مطالعه برای تشخیص بهتر عوامل موثر در خطر ابتلا به سرطان کلیه، الگوهای غذا خوردن و اطلاعات ژنتیکی جمع آوری شده 659 بیمار را که به تازگی به کارسینوم سلول کلیه مبتلا شده بودند و نیز 699 فرد سالم را بررسی کردند.
این مطالعه نشان داد که مبتلایان به کارسینوم سلول کلیه در قیاس با افراد سالم گوشت بیشتری اعم از قرمز و سفید مصرف کرده بودند.
پژوهشگران برای کاهش خطر ابتلا به کارسینوم سلول کلیه توصیه کردند که افراد مصرف گوشت را به ویژه با روش پخت کباب کردن و یا در حرارت بالا کاهش دهند و براساس یک رژیم غذایی متوازن، از میزان متعادل گوشت در کنار انواع میوه و سبزی استفاده کنند.

هشدار درباره خطر مصرف زیاد گوشت مخصوصا زمانی که کباب شود!


نتایج یک مطالعه جدید نشان می دهد که مصرف زیاد گوشت به ویژه زمانی که در درجه حرارت بالا پخته می شود، با افزایش خطر ابتلا به سرطان کلیه ارتباط دارد.

رژیم های غذایی مملو از گوشت به خاطر عواملی همچون ترکیبات سرطان زای حاصل از برخی روش های پخت و پز مانند کباب کردن و سرخ کردن، خطر ابتلا به کارسینوم سلول کلیه (RCC) را افزایش می دهد.
کارسینوم سلول کلیوی سرطانی است که در لایه پوشاننده لوله های بسیار کوچک کلیه که خون را تصفیه و مواد زائد را خارج می کنند، به وجود می آید.
محققان دانشگاه تگزاس در جریان مطالعه ای که در مجله Cancer منتشر شد، همچنین متوجه شدند افراد دارای برخی جهش های خاص ژنتیکی، نسبت به ترکیب های مضر ناشی از پخت و پز در درجه حرارت بالا آسیب پذیرتر هستند.
طبق اعلام انجمن سرطان آمریکا، کارسینوم سلول کلیه، شایع ترین نوع سرطان کلیه است و پیش بینی می شود امسال 60 هزار نفر را در آمریکا گرفتار کند و حدود 14 هزار نفر را به کام مرگ بکشاند.
سیر صعودی کارسینوم سلول کلیه در دهها سال گذشته ادامه دارد و محققان نقش رژیم غذایی غربی را در این زمینه منتفی نمی دانند.
یکی از مولفه های رژیم غذایی غربی مصرف بیش از حد متوسط گوشت است که با افزایش خطر ابتلا به سرطان ارتباط دارد.
استفانی ملکونیان متخصص همه گیر شناسی و نویسنده این گزارش، می گوید: یک سازوکار احتمالی در خصوص ارتباط مصرف زیاد گوشت با افزایش خطر ابتلا به سرطان می تواند مصرف ترکیب های مضری باشد که در حین پخت گوشت به ویژه در دمای بالا و یا به روش کباب کردن آن ایجاد می شود.
به گفته ملکونیان، کلیه یک ارگان فعال به لحاظ بیوشیمیایی و مسئول تصفیه بسیاری از سموم مضر بدن است، بنابراین بررسی اثرات رژیم های غذایی از جمله عوامل سرطان زا در خطر ابتلا به سرطان کلیه ضروری است.
محققان در این مطالعه برای تشخیص بهتر عوامل موثر در خطر ابتلا به سرطان کلیه، الگوهای غذا خوردن و اطلاعات ژنتیکی جمع آوری شده 659 بیمار را که به تازگی به کارسینوم سلول کلیه مبتلا شده بودند و نیز 699 فرد سالم را بررسی کردند.
این مطالعه نشان داد که مبتلایان به کارسینوم سلول کلیه در قیاس با افراد سالم گوشت بیشتری اعم از قرمز و سفید مصرف کرده بودند.
پژوهشگران برای کاهش خطر ابتلا به کارسینوم سلول کلیه توصیه کردند که افراد مصرف گوشت را به ویژه با روش پخت کباب کردن و یا در حرارت بالا کاهش دهند و براساس یک رژیم غذایی متوازن، از میزان متعادل گوشت در کنار انواع میوه و سبزی استفاده کنند.

فردی که هواپیمای روسیه را در سینا سرنگون کرد


پس از آن که روزنامه بریتانیایی "ساندی تایمز" گزارش داد که سازمان های جاسوسی بریتانیا اطلاعات در دست دارند که ابو اسامه المصری، مغز متفکر داعش و رهبر آن در صحرای سینا، هواپیمای روسیه را در سینا، سرنگون کرده، لندن اعلام کرده که حاضر است نیرویی ویژه به صحرای سینا بفرستد تا او را بازداشت کند.

به گزارش وب سایت شبکه خبری العربیه، این در حالی است که مصر هنوز مسئله سرنگونی هواپیمای روسیه را قبول نکرده است. مقامات مصری می گویند منابع غربی چنانچه در ادعای خود مبنی بر سرنگونی هواپیما توسط داعش صادق باشند، چرا اطلاعات خود را به ما ارائه نمی دهند.

ابواسامه المصری کیست؟



منابع اطلاعاتی بریتانیا به ساندی تایمز گفته اند که ابواسامه المصری که اکنون رهبر داعش در صحرای سینا است، قبلا رهبر سازمان تندرو «بیت المقدس» بود که پس از بیعت با داعش آن تشکیلات قبلی را منحل کرد.

طبق این منابع اسم اصلی ابو اسامه، محمد احمد علی وی 37 ساله دارد واز قبیله ای بزرگ در شهر العریش واقع در شمال سینا است. ابو اسامه از سالها پیش با افکار تندرو اسلامی آشنا شده و دوره های آموزش نظامی متعددی را در غزه و سوریه گذرانده است.

این منابع افزودند: ابو اسامه از طریق تونل های مرزی زیر زمینی میان مصر و نوار غزه از صحرای سینا به غزه تردد می کرد وهمچنین بین شهرهای رفح و مناطق شیخ زوید در میان تدابیر شدید امنیتی محافظان داعشی خود که پاسپورت های مصری دارند ، رفت و آمد می کند.

ابواسامه تاکنون با ظهور در چندین کلیپ های ویدئویی برای اعضای داعش سخنرانی کرده و از «مشروعیت» عملیات های تروریستی که او انجام می دهد، دفاع می کند.

طبق این منابع ابواسامه به مرض پوستی "ویتیلیگو" ( Vitiligo ) مبتلا است وی تاکنون از چندین عملیات و کمین نیروهای مبارزه با تروریسم مصری توانست جان سالم بدر ببرد. آخرین بار به عنوان امام جماعت اعضای داعش برای اقامه نماز عید در یک ویدیویی ظاهر شد.